⋐ شمالِ غربیِ تَنَت ⋐



ساعت یازده شب بود یا شاید هم دوازده و نیم یادم نیست فقط به یاد دارم دستش را گرفتم و گفتم : " چیزی نگو، نذار چیزی بگم فقط دستمو بگیر با خودت ببر "

رسیده بودیم کنار نردبان ، گفت " یادت بمونه چی میگم پایینُ نگاه نمیکنی من میرم جلو هر جایی که خواستی برگردی برگرد " بعد مکث کرد و گفت " بیا اینبارُ خوش میگذره زهرا " وسطای راه میخواستم برگردم ، به حرفاش گوش ندادم و پایینُ نگاه کردم ! دیگه دلم نمیخواست برم پایین دیگه نمیشد فقط یه راه بود، که برم بالا .

دستمو گرفت از اون بالا داد زد " دیدی تموم شد ؟" و من تا پاهام اون بالا رو لمس نکرده بود نمیتونستم باور کنم .

یکی از سحر های ماه رمضون بود . سکوت . پنج طبقه بالای زمین . نشستیم وسط پشت بوم . چقدر همه چیز برام واضحه . چقدر اون شب برام شفافه . نگام کرد گفت : "گفته بودم یبار بهت با من بهت بد نمیگذره" بغلش کرده بودم و دم گوشش گفته بودم "تو شبیه معجزه ای"و سکوت کرده بود.

نمیتونستم از جام پاشم . فهمیده بود . بلندم کرد با اون دستای تپل و گرمش. دور تا دور پشت بوم رو گشتیم . صداش گنگ بود . ترس داشتم . از ترس صداش برام گنگ بود . نگام کرد "امشبُ یادت بمونه ، این اولین و آخرین باره که اینجا رو از این بالا میبینی تو خوب بلدی تصویرایی که دوست داری و حفظ بشی قبلن امتحانت کردم پس خوب حفظ کن ، منو ببین حتی منو هم حفظ کن " نگاش کرده بود . و بخاطر دارم حتی لباسایی که پوشیده بود ، طرز بستن موهاشو. رنگ رژ لبشو . دمپایی هاشو . گرمای همیشگیِ دستاشو.من حتی بوی ادکلنش رو هم حفظم .

گفت :"زهرا آماده ای برگردیم " و ادامه داده بود " تو اول برو میخوام زود برسی ، که خیالت زودتر راحت شه "

زودتر رسیدم ولی خیالم زودتر راحت نشد . نگرانش بودم . نمیدونم چرا دیده نمیشد . داد زدم "بیا پایین چرا موندی ؟من تپش قلب گرفتم " و دیدمش . داشت میومد پایین . رسید کنارم وایساد . گفت "عجب بارونی میزنه دختر " و حالا که قلبم آروم شده بود میتونستم بفهمم داره بارون میاد .

 

+ که به یادم بمانی امروز به تاریخ دوازده آذر نود و هشت ، غزالِ من .کاش فردا میتوانستم اولین نفری باشم که روز تولدت بغلت میکنه. کاش خودم برات کیک تولد میپختم . کاش من اولین نفری بودم که میبوسیدمت .

 

+ عنوان ؟ همون آهنگ امیرعباس گلاب ، همون آهنگ قشنگش .


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

معاونت آموزشی هنرستان دارالفنون این سایت در مورد داستان نویسی است. shabnamrekhiayl آموزش قرآن کریم جدیدترین سایت دانلود کتب خارجی مطالب اینترنتی دانلود فایل دست نوشته های همسر یک طلبه nasimeprvaz coralmod